ضد
خلاصه داستان: سعید جوانی سی ساله از نیروهای حراست حزب جمهوری اسلامی است. او پس از زخمی شدن در ماجرای 14 اسفند سال 59 در دانشگاه تهران، راهی بیمارستان شده و در آنجا با بیتا مواجه میشود و…
خلاصه داستان: سعید جوانی سی ساله از نیروهای حراست حزب جمهوری اسلامی است. او پس از زخمی شدن در ماجرای 14 اسفند سال 59 در دانشگاه تهران، راهی بیمارستان شده و در آنجا با بیتا مواجه میشود و…
خلاصه داستان: دختر بیست ساله یک خانواده کارگری در رشته داروسازی دانشگاه آزاد قبول شده و برای تامین هزینه دانشگاه دچار مشکل میشود. مریم برای تامین این هزینه مجبور به کار کردن در هتلی میشود که…
خلاصه داستان: در این نبرد خندهدار، کمدینها با شوخیهایشان به رینگ بوکس میروند؛ آماده باشید برای یک دوئل متفاوت…
خلاصه داستان: درباره گروهی از فعالان صلح، صاحبنظران، رهبران دینی مسلمان و مسیحی و حتی یک برنده جایزه صلح نوبل است که تحت عنوان زائران صلح سوریه در تهران گرد هم آمدهاند تا با پیام صلح به سوی سوریه سفر کنند و…
خلاصه داستان: راحله (الناز شاکردوست) زنی است سر به زیر و خانواده دوست، او به فکر حفظ پایههای زندگی و خانواده خود است اما به زودی ماجرایی رقم میخورد که…
خلاصه داستان: فیلم سیاه باز درباره چند جوان است که بعد از اینکه در زندگی شخصیشان دچار مشکلات متعددی میشوند، به جای اینکه با تصمیمات درست سعی در حل این مشکلات داشته باشند، نقشهای خطرناک میکشند که منجر به اتفاقاتی ناگوار میشود و…
خلاصه داستان: نمایش؛ گفتوگو و انتخاب… جدیدترین پروژه رامبد جوان این بار در شبکه نمایش خانگی.
خلاصه داستان: آدمها باید جوری زندگی کنند که هر لحظه آماده ملاقات با اجل باشند؛ هر لحظه، هر کجا حتی داخل ماشین، پشت چراغ قرمز!
خلاصه داستان: در قسمت اول از برنامه کنسرتینو، آرمان گرشاسبی و گروه اوهام مهمان علیرضا عصار هستند.
خلاصه داستان: گروهی از زنان محله سبلان تهران گردهم آمدهاند و به زنان باردار یا تازه زایمان کرده در امور مختلف و آموزشهای مرتبط کمک میکنند.
خلاصه داستان: رحیم (با بازی امیر جدیدی) خطاط و نقاشی مطلقه است که به علت عدم پرداخت بدهیاش به بهرام (با بازی محسن تنابنده) که یک نزولخور میباشد به زندان افتاده است. رحیم به مرخصی دو روزهای میآید. او پسری دارد که لکنت زبان داشته و با مربی گفتاردرمانی او فرخنده (با بازی سحر گلدوست) در رابطه است؛ فرخنده به رحیم میگوید که کیفی حاوی چند سکه طلا پیدا کرده است که با فروش آنها میتواند بدهی خود را به بهرام بدهد؛ اما رحیم میفهمد که پول سکهها کافی نیست و…